صدای زن آنقدر بلند شده که مغازه دارها را بیرون کشانده است! داد می زند، فحاشی می کند، با کیفش بر سر و سینه مردی که به ظاهر همسرش است، می زند! او را بی عرضه، نامرد و بدبخت می نامد و می گوید: « بیا این روسری را بگیر و سرت کن»! مرد با در آغوش گرفتن کودک خردسالی که از ترس گریه می کند و با دور شدن از این معرکه زننده، قصد دارد به این تراژدی خاتمه می دهد در حالیکه زنش با فریادهای بلند او را از غیرت و زور و بازوی برادرانش می ترساند.
در بین مردم که حکم تماشاچیان را دارند، عده ای نرخ تعیین می کنند و مرد را واقعاً بی عرضه می نامند که نمی تواند زنش را از کف خیابان جمع کند و عده ای دیگر حق را به زن می دهند که حتما « مرد خسته اش کرده است »
تقریباً همه ما تا کنون حداقل چندین بار شاهد چنین صحنه هایی در خیابان ها بوده ایم، در دادگاه ها و حتی در مرکز پزشک قانونی نیز شاهد زد و خورد زن یا خویشاوندان او با شوهرش بوده ایم، چیزی که در اواخر دهه 80 با ضرب و شتم مردان از سوی زنان رونق گرفته و اکنون در میانه دهه 90 به قتل کشانده شده است.
اگر چه سازمان های مربوطه به ویژه سازمان پزشک قانونی، طبق دستورات ارسالشده از سوی نهادهای رسمی، اجازه ارائه آمارهای خشونت خانگی را ندارند اما روانشناسان و جامعه شناسان بر این عقیده هستند که آمار خشونت علیه مردان در ایران رو به افزایش است.
میترا خسروبیک کارشناس مسائل اجتماعی در گفت وگو با خبرنگار طنین یاس با بیان اینکه خشونت علیه مردان بیشتر جنبه عاطفی، روانی و کلامی دارد، گفت: هر چه مرد از نظر اقتصادی ضعیف تر بوده و به زن یا خانواده همسرش وابستگی بیشتری داشته و یا دچار سوء رفتارهایی مانند اعتیاد باشد، خشونت روانی علیه او بیشتر نمود و بروز دارد،
وی در ادامه روند اعتیاد به سوی زنانه شدن را نیز در افزایش خشونت علیه مردان تأثیرگذار دانست و اظهارداشت: در چنین شرایطی زن به دلیل عدم اجرای درست مسائل زنانگی و همچنین آسیب های روانی و اقتصادی که متحمل خانواده و به ویژه مرد می کند بیشترین خشونت را علیه مردان انجام می دهد.
این کارشناس مسائل اجتماعی تصریح کرد: هر چه قدرت سرپرستی و جایگاه شوهری و پدری در خانواده متزلزل شده و خانواده به سمت " زن سالاری" پیش رود ابعاد خشونت علیه مردان بیشتر می شود.
وی، با اشاره به اینکه خشونت خانگی چیز جدیدی نیست و قدمت آن به تشکیل بنیان خانواده بر می گردد، گفت: اما این خشونت بنابر مقتضیات فرهنگی، اجتماعی و روانشناختی در طول زمان رو به تغییر است، به طوری که اکنون شاهد خشوت هایی از نوع جنسی – براورده نکردن خواسته های جنسی مرد و کم محلی به او – و خیانت هستیم.
خسروبیک افزایش گرایش به فمینیسم یا بروز برخی از رفتارهای فمینیستی در زنان را از مهم ترین دلایل تغییر چهره خشونت از «مردان علیه زنان» به « زنان علیه مردان » دانست و افزود: آمارها در ایران نشان میدهد که بیش از 25 درصد قربانیان خشونتهای خانگی را مردان تشکیل میدهند.
در جامعه ، ترس از مضحکه شدن و عناوینی مانند " زن ذلیل بودن"، " بی عرضگی" و .. باعث می شود که مردان کمتر در این موارد صحبت کرده یا به روانشناس مراجعه نمایند این در حالی است که مهم ترین خشونت علیه مردان، محدود کردن آنها در روابط با خانواده شان، توهین های کلامی و اعمال خشونت های روانی، عدم تمکین، استفاده از حربه تهدید به طلاق و اجرا گذاشتن مهریه و ... که از نتایج آن استمرار بخشیدن به یک زندگی نابهنجار، آموزش خشونت به فرزندان و ایجاد جامعه ای خشن است.
محمد اسدزاده، جوانی 28 ساله است که 5 سال از ازدواجش با دختری که عاشقانه او را دوست داشت می گذرد اما الان تحمل یک ساعت زندگی در کنار او را ندارد. وی می گوید: سحر – خانمم- هر از گاهی مسئله کوچکی را بهانه کرده و به قهر می کند و به خانه پدرش می رود! بعد هم تلفنی، پیامکی و تلگرامی تهدید می کند که مهریه اش را به اجرا می گذارد.
وی ادامه می دهد: 750 سکه مهر همسرم کرده ام و توان دادن 5 عدد آن را هم ندارم! مجبورم با پدر و مادرم به خانه پدرش بروم ، توهین ها و تمسخرهایشان را به تن بخرم و دست همسرم را بگیرم به خانه بیاورم.
شایان ارهندی هم مردی 32 ساله است که دستش راستش شکسته است، می گوید که برادرزن و پسرخاله همسرم مرا کتک زده اند! همسرم دانشگاه قبول شده است و من توان مالی برای پرداخت مخارج دانشگاه را ندارم و مانع ثبت نام او در ترم سوم شدم – اخر من مستأجرم و دو فرزند دارم که یکی از آنها محصل است- از شروط ضمن عقد همسرم، ادامه تحصیل بوده است که من الان توان مالی این کار را ندارم و کارمان به دادگاه و کتک کاری کشیده است!.
طی گفت وگویی که با برخی از مردان دیگر دارم « کنترل در رفت و آمد مرد، بالا بودن سطح توقعات مادی زن از شوهر، خیانت، عدم رضایت جنسی، اعتیاد زنان، خشونت های کلامی و روانی ... » از مهم ترین خشونت های خانگی علیه مردان بود که از سوی زنان اعمال می شد.
کارشناسان مسائل اجتماعی بر این عقیده هستند که در برههای از زمان حقوق زنان کمتر رعایت می شد و این قشر همواره مورد تبعیض و فشار قرار می گرفتند به همین دلیل زمانی که نقطه عطف و تحولی در جهت رسیدن زنان به حقوق برابر در کشور ایجاد شد، زنان در جهت رسیدن به شرایط مساوی در مقایسه مردان تلاش های جدی کردند اما ظرفیت و زیرساخت های لازم برای رسیدن به این مطالبات برای آنان فراهم نبود و همین مسئله در برخی موارد باعث بروز خشونت از سوی آنان شد.
امان الله قرائی استاد جامعه شناس در این زمینه معتقد است اما از آنجایی که توقعات و خواست زنان به دلیل بالارفتن سطح تحصیلات و آگاهی های شان نسبت به موقعیت های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بالا رفته است، احساس می کنند که خوشنت علیه آنها افزایش یافته است و هر چیزی را مصداق خشونت علیه خود دانسته و نسبت به آن واکنش نشان می دهند.
وی با اشاره به اینکه دیگر نمی توان به یک زن گفت بالای چشمت ابروست چه برسد به اینکه نسبت به او خشونت به کار برد گفت: این در حالیی است که شاهد افزایش خشونت علیه مردان هستیم.
ضعف مهارت های زندگی، کم رنگ شدن ارزش های معنوی و دینی، فاصله گرفتن از معیارهای اخلاقی، به دنبال اعمال کردن شعارهای تساوی حقوق زن و مرد بودن و کم شدن ساعات گفت وگو در خانواده ها، تشکیل دهنده زیربنای بروز و افزایش خشونت های خانگی علیه مردان و حتی قتل آنان توسط زنان است که نباید از این قضیه به راحتی گذشت.
مجید ابهری، آسیب شناس و متخصص علوم رفتاری، پرخاشگری را اصلی ترین نشانه خشونت عنوان کرد و گفت: متأسفانه در دهه اخیر خشونت های خانگی تا سه برابر افزایش یافته است که برای افزایش خشونت های خانگی دلایلی همچون عوامل محیطی مانند سرما ،گرما ، یا آلودگی صوتی و تنفسی، عوامل تغذیه ای و ژنتیک، عوامل اقتصادی همچون کمبود درآمد و اعتیاد، علل رفتاری را می توان برشمرد.
وی افزود: این خشونت ها در محورهای خشونت های کلامی و درگیری های گفتگویی به صورت بدزبانی، پرخاشگری و داد و فریاد، خشونت های فیزیکی که در زد و خورد و حتی قتل نمایان می شود، بوده است که در خشونت های رفتاری منجر به قتل در 95 درصد از موارد، حضور شخص ثالثی در زندگی افراد به اثبات رسیده است.
این در حالی است که مجید رضازاده، کارشناس اجتماعی و رییس مرکز توسعه پیشگیری و درمان اعتیاد سازمان بهزیستی کشور معقد است: « اگر افراد شناخت درستی از خودشان و اطرافیانشان داشته باشند کمتر دچار خشونت خواهند شد؛ علاوه بر آن نیاز است که به طور جدی آموزش مهارت "ارتقای مدارای اجتماعی"را در کشور افزایش دهیم و به افراد بیاموزیم که میان "مدارا" و "تو سری خوردن" تفاوتهای شایانی وجود دارد.»
در زمینه افزایش خشونت علیه مردان در ایران - بنابر برخی آمار سه تا پنج برابر شده است- نمی توان نقش کانال های ماهواره ای و تلگرامی را نادیده گرفت، همچنین عدم مهارت اجتماعی کافی برای ارتباط با یکدیگر، توانایی مدارا و کنترل خشم نیز از دیگر عوامل مؤثر بر این پدیده هستند.
انتهای پیام/ ت